جدول جو
جدول جو

معنی لاک تراشان - جستجوی لغت در جدول جو

لاک تراشان
(تَ)
نام دهی از دهستان کلیجان شهرستان شهسوار واقع در 48 هزارگزی جنوب باختری شهسوار. کوهستانی، سردسیر، دارای 135 تن سکنه شیعه، گیلکی و فارسی زبان، آب آن از چشمه سار، محصول آن گندم وسیب زمینی و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آنجا مالرو و صعب العبور است و در زمستان بیش از هفت خانوار سکنه ندارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ ءِ)
دهی از دهستان قره طقان بخش بهشهر شهرستان ساری. واقع در نوزده هزارگزی باختری بهشهر و چهار هزارگزی شمالی راه شوسه بهشهر به ساری. دشت، معتدل، مرطوب و مالاریائی دارای 210 تن سکنۀ شیعه مازندرانی و فارسی زبان. آب آن از رود خانه نکا، محصول آنجا برنج و غلات و پنبه و صیفی. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). نام دیهی به فرح آباد مازندران. (مازندران و استرآباد رابینو ص 120 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(حَ نُ / نِ)
آنکه لاک سازد
لغت نامه دهخدا
(تَ)
نام دیهی به هزار جریب مازندران. (مازندران و استراباد رابینو ص 124 بخش انگلیسی). دهی از دهستان هزار جریب بخش چهاردانگه شهرستان ساری. واقع در 50 هزارگزی شمال خاوری کیاسر. کوهستانی، جنگلی، معتدل و مرطوب. دارای 360 تن سکنۀ مازندرانی و فارسی زبان. آب آن از چشمه سار، محصول غلات و عسل و لبنیات و ارزن شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان شال و کرباس بافی و راه مالرو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لاک تراش
تصویر لاک تراش
سرخه تراش آنکه لاک سازد و پردازد
فرهنگ لغت هوشیار
از توابع قره طغان بهشهر، از توابع چهاردانگه ی هزار جریبی
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع گلیجان ییلاقی ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
خراط لاک و چوب
فرهنگ گویش مازندرانی